23

طبع ها و سلایق و روحیه ها و خانواده ها و محیط زندگی ها و رنگ پوست ها و خیلی چیزهای دیگر در انسان ها با هم متفاوت است ولی این اصلا دلیل نمیشود که انسان به مرحله ای برسد که بی کاری را بپسندد. حتی پذیرفتن س هم درد دارد! اصلا درک نمیکنم اینهایی را که داد میزنند کاش سه ماه تعطیل بشویم و فلان کنیم! خب، این هم از تعطیلی! من که رسما دارم بچه طلاق میشوم! خواهرم به چشم یک شغال به من نگاه میکند که دور و بر قلمرویش اگر بچرخم مثل شیر میدَردم! پدرم در قامت یک سوفیست قهار وارد کارزار شده و به بدیهیات اولیه شک میکند و من؟! دنبال یک خوراکی جدید میگردم که کوفت کنم و این درد و غم ها را پایین ببرم. ضمن اینکه کلی تکلیف درسی سرم ریخته و توی گروه هم اعلام کردم که از برنامه عقب هستم و یکی پیراهنش را درآورد و آتش زد و گفت من جلوی حرکت قطار گروه را میگیرم تا تو برسی و گفتم بابا انگشتتو دربیار پطرس! ضمن همه ی اینها دارم از بی حوصلگی میمیرم! کرونا ما را نکشت، بی حوصلگی ما را کباب کرد. و تو چه میدانی آنه شرلی که کلی کار داشتن و بی حوصلگی چیست؟! و تو چه میدانی سوباسا که چشمت به چراغ های وب ها خشک شود که شاید یکی روشن شود و دریغ و افسوس. و تو چه میدانی چندین و چند صوت گوش نکرده چه فشار روانی دارد سمندون! حالا این هم از تعطیلات. تعطیلات و کوفت! تعطیلات و مرض! البته فکر کنم این قسمت تعطیلات و مرض» شرح ما وقع بود، ولی خب به هر حال تعطیلات و مرض! دق کردگانیم.


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها